ابنکثیر ابومعبد عبدالله بن کثیر داری مکیاِبْنِ کَثیر، ابومعبد عبدالله بن کثیر داری یا دارانی (۴۵ یا ۴۸- ۱۲۰ق/۶۶۵ یا ۶۶۸ - ۷۳۸م)، قاری مکه و از قرّاء سبع میباشد. فهرست مندرجات۲ - وجه تسمیه ۳ - نسب ۴ - زندگی ۵ - خلط شرح حال ۶ - مشایخ ۷ - اصول قرائت ۸ - علت مقبولیت ۹ - منصب ۱۰ - حرمیان ۱۱ - شاگردان ۱۲ - انتشار قرائت ۱۳ - آراء تفسیری ۱۴ - گزارش ابن کثیر در موضوع حج ۱۵ - عبدالله بن کثیر بن مطلب سهمی ۱۶ - محل وفات ۱۷ - فهرست منابع ۱۸ - پانویس ۱۹ - منبع ۱ - معرفی اجمالیابومعبد عبدالله بن کثیر (۴۵-۱۲۰ق.) ، ایرانی تبار، [۱]
تهذیب الاسماء، ج۱، ص۳۰۰.
[۲]
المنتظم، ج۷، ص۲۰۳.
متولد مکه [۳]
وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.
و فرزند عمرو بن عبدالله بن زاذان بن فیروزان بن هرمز [۴]
سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.
از نسل ایرانیانی بود که انوشیروان، پادشاه ایران، آنان را مامور عقب راندن حبشیان کرد. [۵]
لمنتظم، ج۷، ص۲۰۳.
[۶]
تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴.
وی به سال ۴۵ق. در مکه زاده شد [۷]
وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.
و بدان سبب که از موالی عمرو بن علقمه کنانی بود، [۸]
الاستیعاب، ج۳، ص۹۱۵.
برخی از او با عنوان ابومعبد کنانی یاد کردهاند. [۹]
سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.
جز این، [۱۰]
الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶.
ابوسعید ، ابوبکر، [۱۱]
الفهرست، ص۳۱.
ابوعباد ، [۱۲]
سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.
ابومحمد و ابوصلت [۱۳]
تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵.
از دیگر کنیههای او هستند. وی که از تابعین شمرده میشود، [۱۴]
التیسیر، ج۱، ص۳.
[۱۵]
تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۶۵.
بلند قامت، تنومند، سفید موی و دارای چشمانی میشی رنگ بود و محاسنش را به رنگ زرد یا حنایی خضاب میکرد. [۱۶]
وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.
[۱۷]
سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.
او را با وقار و فصیح و اندرزگوی وصف کردهاند. [۱۸]
وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.
[۱۹]
سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.
۲ - وجه تسمیهابن کثیر کنیههای دیگری نیز برای او یاد کردهاند [۲۰]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱.
[۲۱]
نووی، محییالدین، تهذیب الاسماء و اللغات، ج۱ (۱)، ص۲۸۳، قاهره، ۱۹۲۷م.
مردم مکه به عطر فروش داری یا دارانی (منسوب به ناحیه دارین) میگفتند و نسبت «داری» ابن کثیر از آن روست که وی لااقل مدتی این شغل را داشته است. [۲۲]
خلیفة بن خیاط، الطبقات، ج۱، ص۷۰۹، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۶م.
[۲۳]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱.
اینکه گفته شده ابن کثیر به بنی عبدالدارِ لَخم [۲۴]
نووی، محییالدین، تهذیب الاسماء و اللغات، ج۱ (۱)، ص۲۸۳، قاهره، ۱۹۲۷م.
[۲۵]
مزی، یوسف، تهذیب الکمال، ج۹، ص۳۷۵، نسخه خطی کتابخانه توپکاپی، شم ۶۲۹۷.
یا بنی عبدالدار قریش [۲۶]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۲۶۹، قاهره، ۱۳۶۹ق.
منسوب بوده، نادرست است، بلکه وی که با عمروبن علقمه کنانی نسبت ولاء داشت و از نسل ایرانیانی بود که به یمن مهاجرت کرده بودند [۲۷]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱۴، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۲۸]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱.
[۲۹]
نووی، محییالدین، تهذیب الاسماء و اللغات، ج۱ (۱)، ص۲۸۳، قاهره، ۱۹۲۷م.
اهوازی بر اساس منبعی نامعلوم نسبت پدر او را به شکل « کثیر بن عمرو بن عبدالله]] بن زاذان]] بن فیروزان بن هرمز» ثبت کرده است. [۳۰]
ابن جزری، محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۴۴۳، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
[۳۱]
فاسی، محمد، العقد الثمین، ج۵، ص۲۳۶، به کوشش فؤاد سید، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۳ - نسبدر منابع تاریخی با القابی چون قاری، مکی، داری [۳۲]
تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲.
[۳۳]
تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۹.
و دارانی [۳۴]
الفهرست، ص۳۱.
از او یاد میشود. عنوان «داری» ابهامهایی را درباره وی پدید آورده است. برخی این عنوان را نشان انتساب وی به قبیله بنی عبدالدار [۳۵]
تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۸-۴۶۹.
یا نسبت ولاء (پیمانی که بر پایه آن، شخصی در حمایت قبیلهای دیگر قرار میگیرد) او با این قبیله [۳۶]
تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۲۲.
و گروهی نشان شغل و حرفه وی در مکه، یعنی عطاری، دانستهاند؛ زیرا مکیان، عطار را داری مینامیدند. [۳۷]
الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶.
[۳۸]
الفهرست، ص۳۱.
برای این نسبت احتمالهای دیگر نیز آوردهاند: انتساب به محلی نزدیک دریا که از آن جا عطر آورده میشد [۳۹]
الانساب، ج۲، ص۴۴۳.
؛ نشان سرمایه داری، چرا که برای تامین مخارج زندگی نیازمند بیرون رفتن از خانه نبود [۴۰]
الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰.
؛ نشانه زهدورزی، زیرا غالبا در خانه مشغول عبادت بود. [۴۱]
الانساب، ج۲، ص۴۴۳.
در وصف زهد و تقوای او گفتهاند بارها همه اموالش را در راه خدا انفاق کرد و شغلی جز عبادت نداشت. [۴۲]
الانساب، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۴.
برخی نیز «دار» را از ماده «دری یدری» به معنای درایت مند و آگاه دانستهاند. [۴۳]
اللباب فی تهذیب الانساب، ج۱، ص۴۸۴.
۴ - زندگیابن کثیر در مکه تولد یافت و در همانجا درگذشت. [۴۴]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۴۵]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱.
برخی از اهل قرائت در سدههای ۸ و ۹ق به اقامت کوتاه وی در عراق اشاره کردهاند. [۴۶]
ابن قاصح، علی، سراج القاری المبتدی، ج۱، ص۱۲، بیروت، دارالفکر.
[۴۷]
قسطلانی، احمد، لطائف الاشارات، ج۱، ص۹۵، به کوشش عامر سید عثمان و عبدالصبور شاهین، قاهره، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
۵ - خلط شرح حالشرح حال ابن کثیر قاری توسط برخی از قدما چون ابن ابی حاتم [۴۸]
ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۱۴۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۳م.
با فردی به نام عبدالله بن کثیر بن مطلب قریشی (د ۱۲۰ق) و نیز با عبدالله ابن کثیر دیگری (زنده در ۱۲۲ق) که قصهگوی مردم مکه بود، خلط شده و این امر به آثار محقّقان بعدی سرایت کرده است . [۴۹]
نووی، محییالدین، تهذیب الاسماء و اللغات، ج۱ (۱)، ص۲۸۳، قاهره، ۱۹۲۷م.
[۵۰]
مزی، یوسف، تهذیب الکمال، ج۹، ص۳۷۵، نسخه خطی کتابخانه توپکاپی، شم ۶۲۹۷.
[۵۱]
بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، ج۳ (۱)، ص۱۸۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۵۲]
ابن منجویه، احمد، رجال صحیح مسلم، ج۱، ص۳۸۴، به کوشش عبدالله لیثی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
[۵۳]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
که در آن قاصّ الجماعة به قاضی الجماعة تحریف شده است، [۵۴]
ابن خلکان، وفیات، ج۱، ص۴۱ .
نظر به اشتراک این ۳ تن از حیث زمان و مکان تشخیص هویت عبدالله ابن کثیر در اسنادی که فاقد قرینه باشد، مشکل است [۵۵]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۷۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م.
[۵۶]
طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م.
[۵۷]
ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و با توجه به اینکه حدیث ابن کثیر قریشی به صراحت در کتب حدیث وارده شده، [۵۸]
مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، ج۲، ص۶۶۹، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.
[۵۹]
ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۷۳، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
اینکه ابن کثیر قاری به روایت حدیث پرداخته باشد، مورد تردید قرار میگیرد، هرچند ابن سعد [۶۰]
ابن سعد، محمد، الطبقات، ج۵، ص۳۵۶، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۵م.
با عبارتی مختصر و مبهم روایت احادیثی را به وی نسبت داده است. بنابراین میتوان احتمال داد که عبدالله بن کثیر، شیخابنابینجیح و راوی ابوالمنهال درسندحدیث «سلف» [۶۱]
بخاری، محمد، صحیح، ج۳، ص۱۷۴- ۱۷۵، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۶۲]
بخاری، صحیح، ج۳، ص۱۷۸، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
[۶۳]
مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، ج۳، ص۱۲۲۶-۱۲۲۷، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م.
همان ابن کثیر قریشی باشد، از این رو ذهبی [۶۴]
ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۷۴، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م.
متقاعد شده است که ابن کثیر قاری در کتب حدیث روایتی ندارد. با این ترتیب توثیق وی توسط ابن سعد، [۶۵]
ابن سعد، محمد، الطبقات، ج۵، ص۳۵۶، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۵م.
ابن مدینی، [۶۶]
مزی، یوسف، تهذیب الکمال، ج۹، ص۳۷۶، نسخه خطی کتابخانه توپکاپی، شم ۶۲۹۷.
ابن معین [۶۷]
ابن حجر عسقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، ج۵، ص۳۶۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق.
و شاید نسائی [۶۸]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۲۷۰، قاهره، ۱۳۶۹ق.
ثمره چندانی نخواهد داشت.۶ - مشایخمشایخ قرائت او عبارتند از: مجاهد بن جبر ، درباس مولی ابن عباس و عبدالله بن سائب (م. ۷۳ق.) . [۶۹]
التیسیر، ج۱، ص۵.
برخی سلسله مشایخ وی را پس از مجاهد و ابن عباس به علی بن ابی طالب علیهالسّلام [۷۰]
القرآن فی الاسلام، ص۱۴۶، «پاورقی».
و گروهی به ابی بن کعب [۷۱]
تفسیر بغوی، ج۴، ص۵۰۱.
می رسانند. ناقلان قرائت وی نیز از این قرارند: ابوعمرو بن علاء (م. ۱۵۴ق.) معروف به ابن مشکان (م. ۱۶۵ق.) ، اسماعیل بن عبدلله بن قسطنطین (م. ۱۹۰ق.) ، خلیل بن احمد (م. ۱۷۰ق.) ، حماد بن سلمه (م. ۱۶۷ق.) و شبل بن عباد (م. ۱۴۸ق.) . [۷۲]
السبعة فی القراءات، ص۶۵.
[۷۳]
امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.
گسترش دهندگان قرائت او در دورههای بعد، محمد بن عبدالرحمن معروف به قنبل (م. ۲۹۱ق.) و یک ایرانی به نام احمد بن محمد بزی (م. ۲۵۰ق.) بودهاند. [۷۴]
الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۱.
[۷۵]
البیان، ص۱۲۸.
به عبارت دیگر، ابن کثیر قرائت را به طریق عرض از عبدالله بن سائب (از صحابه )، مجاهد و درباس (مولای ابن عبّاس) فرا گرفت. [۷۶]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۸، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۷۷]
ابن جزری، محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۴۴۳، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
استفاده ابن کثیر از ابن سائب به رغم اینکه مورد تردید ابوالعلاء همدانی قرار گرفته، [۷۸]
ابن جزری، محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۴۴۳، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
با توجه به وفات ابن سائب در مکه در فاصله ۶۴ - ۶۸ق [۷۹]
ابن سعد، محمد، الطبقات، ج۵، ص۳۲۹، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۵م.
[۸۰]
ابن عبدالبر، ابوعمر، الاستیعاب، در حاشیه الاصابة، ج۲، ص۳۸۰-۳۸۱، قاهره، ۱۳۲۸ق.
، معقول است. اگرچه گفته شده است ابن کثیر در قرائت تابع نقل و مخالفت رأی بود، [۸۱]
اندرابی، احمد، قراءات القراءِ المعروفین، ج۱، ص۶۵، به کوشش احمد نصیف جنابی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م.
ولی در هر حال برای ترجیح یک قرائت در موارد اختلاف، عاملی بجز روایت نیز دخیل خواهد بود، حتی موارد فراوان مخالفت وی با قرائت مهمترین استادش مجاهد [۸۲]
جم، ابن خالویه، حسین، مختصر فی شواذّالقرآن، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۹۳۴م.
نشان میدهد که او در پیروی از روایت افراط نکرده است. ابن کثیر در قرائت برخی از آیات [۸۳]
توبه /سوره۹، آیه۹:۱۰۰.
[۸۴]
کهف /سوره۱۸، آیه۱۸:۹۵.
[۸۵]
نمل /سوره۲۷، آیه۲۷:۲۱.
[۸۶]
غافر /سوره۴۰، آیه۴۰:۲۶.
از رسم مصحف مکه که با مصاحف دیگر اختلاف داشته، پیروی کرده است، [۸۷]
ابن ابی داوود، عبدالله، المصاحف، قاهره، ۱۳۵۵ق.
[۸۸]
ابن طاووس، علی، سعد السعود، ج۱، ص۲۸۰، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
[۸۹]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۱۹، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۹۰]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۴۶، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۹۱]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۶۷، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۹۲]
دانی، عثمان،، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۹۱، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
ولی در مورد این آیه از سوره نساء [۹۳]
نساء /سوره۴، آیه۴:۱۷۱.
و احتمالاً آیهای دیگر [۹۴]
محمد /سوره۴۷، آیه۴۷:۱۸.
پیروی وی از مصحف مکه ثابت نشده است. [۹۵]
ابن ابی داوود، عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۴۷، قاهره، ۱۳۵۵ق.
[۹۶]
ابن ابی داوود، عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۴۹، قاهره، ۱۳۵۵ق.
[۹۷]
ابن طاووس، علی، سعد السعود، ج۱، ص۲۸۰، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م.
۷ - اصول قرائتبرخی از اصول حاکم بر قرائت ابن کثیر چون تخفیف و تسهیل همزه، البته در حد اعتدال، [۹۸]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ۳۱-۴۱، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
اجتناب از اماله [۹۹]
ابن خالویه، حسین، اعراب تلاثین سوره، ص۹۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۰ق.
[۱۰۰]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
و برخی تلفظهای او مانند کسر عینالفعل «یَحسِب» نشانه تأثیر لهجه مکی است. [۱۰۱]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۸۴، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۰۲]
حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۳۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۴ق.
[۱۰۳]
رضیالدین استرآبادی، محمد، شرح الشافیه، ج۱، ص۴، به کوشش محمد نورالحسن و دیگران، بیروت، ۱۳۹۵ق/ ۱۹۷۵م.
[۱۰۴]
رضیالدین استرآبادی، محمد، شرح الشافیه، ج۱، ص۳۱، به کوشش محمد نورالحسن و دیگران، بیروت، ۱۳۹۵ق/ ۱۹۷۵م.
[۱۰۵]
سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۳۹۳، قاهره، ۱۳۱۴ق.
احتمالاً برخی خصوصیات دیگر چون اظهار دال و ذال در مواضع ادغام متقاربین، [۱۰۶]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۴۲-۴۴، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۰۷]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۴۸، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
وصل هاءِ کنایه با اشباع ضمه و کسره، [۱۰۸]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۲۹، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۰۹]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۶۴، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
وصل ضمیر «هم» پس از حروف جر به ضم میم و اشباع آن، [۱۱۰]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۹، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
تلفظ خاص اسماءِ اشاره [۱۱۱]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۹۴، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۱۲]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۹۵، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۱۳]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۵۱، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۱۴]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۷۱، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
و اختیار لفظ انزال بر تنزیل [۱۱۵]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۷۵، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
و تضعیف بر مضاعفه [۱۱۶]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۸۱، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۱۷]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۶۴، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
نیز ناشی از لهجه مکی ابن کثیر است.اختیار وزنهای ساکن العین در غالب موارد به جای وزنهای متحرک العین، [۱۱۸]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۷۴ به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۱۹]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۷۸، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۲۰]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۸۳، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
ترجیح مَیْت و ضَیْق به تخفیف عین بر تشدید آن [۱۲۱]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۸۷، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۲۲]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
و ترجیح وزن فَعْل بر فاعِل در مورد اسماءِ مهموزالعین [۱۲۳]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۸۸، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۲۴]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۱۵،به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
بیانگر گرایش وی به تخفیف الفاظ است.۸ - علت مقبولیتابن کثیر به علوم عربیت آگاهی داشت، [۱۲۵]
ابن جزری، محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۴۴۵، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
اما احتیاط وی در حاکم کردن آراءِ نحوی بر روایت، یکی از مهمترین عوامل مقبولیت قرائتش بود، چنانکه حتی در زمان حیاتش بر رقیبان مکی خود چون ابن محیصن (د ۱۲۳ق) و حمید بن قیس اعراج (د۱۳۰ق) فایق آمد و از زمان تدوین قرائات سبع توسط ابن مجاهد، قرائت وی به عنوان تنها نماینده قرائت مکه مورد توجه قرار گرفت. [۱۲۶]
ابن جزری، محمد، ج۲، ص۱۶۷، غایة النهایة، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
[۱۲۷]
ابن جزری، محمد، النشر فی القراءات العشر، ج۱، ص۲۴، به کوشش علی محمد ضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد.
[۱۲۸]
ابن جزری، محمد، النشر فی القراءات العشر، ج۱، ص۱۲۰-۱۲۱، به کوشش علی محمد ضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد.
شاطبی [۱۲۹]
شاطبی، ابوالقاسم، الشاطبیه، ج۱، ص۱۲، به شرح و کوشش علی محمد ضباع، قاهره، مکتبه محمد علی صبیح و اولاده.
حتی آن را اشرف قرائات سبع دانسته است.۹ - منصباو از قاضیان مکه بود [۱۳۰]
وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.
و امامت نمازهای پنج گانه مسجدالحرام را تا پایان عمر بر عهده داشت. [۱۳۱]
الانساب، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۴.
مایه شهرت وی در تاریخ و علوم قرآنی، قرار گرفتنش در زمره قراء هفت گانه [۱۳۲]
المنتظم، ج۷، ص۲۰۳.
[۱۳۳]
البرهان، ج۱، ص۳۲۷.
و طبقات نخستین قاریان [۱۳۴]
الطبقات، خلیفه، ص۴۹۶.
[۱۳۵]
الفهرست، ص۳۱.
و مقبولیت قرائت وی در مکه و حجاز است. قرائت وی مشهورترین قرائت مکه در سده دوم بوده [۱۳۶]
فتح الباری، ج۹، ص۲۸.
[۱۳۷]
مفتاح الکرامه، ج۷، ص۲۱۴.
و از او با عنوان فصیح در قرائت [۱۳۸]
تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۷۰.
و امام مکیان در قرائت و ضبط قرآن [۱۳۹]
امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.
یاد شده است. او و حمید بن قیس (م. ۱۳۰ق.) را مهمترین قاریان مکه دانستهاند. [۱۴۰]
تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۷۰.
در بیان چگونگی استناد و انتساب قرائت او سخنان گوناگون گفتهاند؛ از جمله: انحصاری بودن قرائت وی، انتساب قرائتش از طریق مجاهد بن جبر (م. ۱۰۴ق.) و عبدالله بن عباس (م. ۶۸ق.) و ابی ابن کعب (م. ۲۲ق.) به رسول خدا (صلی الله علیه و اله) [۱۴۱]
الوافی بالوفیات، ج۱۷، ص۲۲۰-۲۲۱.
؛ متقن بودن قرائتش به سبب رسیدن سلسله سند آن به رسول خدا. [۱۴۲]
امتاع الاسماع، ج۴، ص۳۲۴.
۱۰ - حرمیاناو و نافع (م. ۹۹ق.) را در میان قراء « حرمیان » و همراه ابن عامر «ابنان» مینامند. [۱۴۳]
العنوان، ج۱، ص۱.
وی از مصحف مکه پیروی کرده است. [۱۴۴]
ابراز المعانی، ج۱، ص۲۷.
برخی از ویژگیهای قرائت وی عبارتند از: ضمه دادن میم جمع و اضافه کردن واو به آن (سمعهم= سمعهمو)، اشباع مد در حروف مد و لین هنگامی که در کنار همزه قرار گیرند، قرائت همزه مکسوره پس از همزه مفتوحه به صورت یاء در مثل «ا اله مع الله» [۱۴۵]
العنوان، ج۱، ص۴۰.
و تخفیف همزهدر مثل «جبرئیل= جبرئیل». [۱۴۶]
حجة القراءات، ج۱، ص۱۰۷.
اما برخی او را در تمام ویژگیهای قرائت پیرو مجاهد میدانند. [۱۴۷]
السبعة فی القراءات، ص۶۴.
۱۱ - شاگرداندر میان شاگردان ابن کثیر، شبل بن عباد و معروف بن مشکان عاملان اصلی انتقال قرائت وی به آیندگان بودهاند [۱۴۸]
حاکم نیشابوری، محمد، لمستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۳۳، ا حیدرآباد دکن، ۱۳۲۴ق.
[۱۴۹]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۱، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
روایت مستقیم اسماعیل ابن عبدالله بن قسطنطین که هم در آثار متقدمان [۱۵۰]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱.
و هم متأخران [۱۵۱]
ابن جزری، محمد، النشر فی القراءات العشر، ج۲، ص۴۱۴، به کوشش علی محمد ضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد.
مورد تأکید قرار گرفته، قابل تردید است. کلیه موارد دانسته شده از روایت مستقیم وی از طریق بزّی از عکرمةبن سلیمان نقل شده است. [۱۵۲]
حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۳۰۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۴ق.
[۱۵۳]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۲۲۷، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۵۴]
ابن جزری، محمد، النشر فی القراءات العشر، ج۲، ص۴۱۱-۴۱۴، به کوشش علی محمد ضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد.
[۱۵۵]
سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۳۶۰، قاهره، ۱۳۱۴ق.
به همین سبب ابن خزیمه احتمال داده که بزّی یا عکرمه واسطه بین اسماعیل و ابن کثیر را اسقاط کرده باشد، [۱۵۶]
ابن جزری، محمد، النشر فی القراءات العشر، ج۲، ص۴۱۴، به کوشش علی محمد ضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد.
در حالی که صرفنظر از روایت بزی در روایت دیگران چون شافعی و قنبل واسطه حفظ شده است. [۱۵۷]
حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۲۳۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۴ق.
[۱۵۸]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۱، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
۱۲ - انتشار قرائتقرائت ابن کثیر توسط دو راوی به نامهای محمد بن عبدالرحمان معروف به قنبل (د ۲۹۱ق) و احمد بن محمد بزی (د ۲۵۰ق) رواج یافته است. [۱۵۹]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۴- ۵، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۶۰]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۱۱-۱۲، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۶۱]
ابن جزری، محمد، النشر فی القراءات العشر، ج۱، ص۱۱۵-۱۲۱، به کوشش علی محمد ضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد.
ابن کثیر در قرائت بصره نیز تأثیر ملاحظهای داشته است؛ زیرا ابوعمروبن علاء، قاری بصره و از قراءِ سبع، از وی قرائت آموخته است [۱۶۲]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۸، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
[۱۶۳]
ابن جزری، محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۴۴۴، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
و عمق تأثیر وی بر او از توافقهای فراوان آن دو در موارد اختلاف روشن میگردد [۱۶۴]
دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، ص۷۲-۷۶، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م.
ابن جزری [۱۶۵]
ابن جزری، محمد، غایة النهایة، ج۱، ص۴۴۳-۴۴۴، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م.
فهرستی ازشاگردان ابن کثیر را ارائه کردهاست. همچنین نووی [۱۶۶]
نووی، محییالدین، تهذیب الاسماء و اللغات، ج۱ (۱)، ص۲۸۳، قاهره، ۱۹۲۷م.
و مزی [۱۶۷]
مزی، یوسف، تهذیب الکمال، ج۹، ص۳۷۵-۳۷۶، نسخه خطی کتابخانه توپکاپی، شم ۶۲۹۷.
فهرستی از مشایخ و راویان وی به دست دادهاند که آثار خلط بین ابن کثیر قاری و دیگران در آنها مشهود است.قرائت او در کلیه آثاری که از سده ۲ق درباره قرائات نوشته شده، انعکاس یافته است. برخی از موارد شاذ قرائت ابن کثیر که از نظر صحت استناد نیز قابل تأمل است، توسط ابن خالویه در مختصر گرد آمده است. در کتب قرائت گاه از ابن کثیر به مکی، همراه ابن عامر به «ابنان» و همراه نافع به «حرمیان» تعبیر میگردد. [۱۶۸]
ابن خلف، اسماعیل، العنوان فی القراءات السبع، ج۱، ص۴۰، به کوشش زهیر زاهد و خلیل العطیه، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
[۱۶۹]
صفاقسی، سیدی علی، غیث النفع، در ذیل سراج القاری المبتدی، ج۱، ص۲۹، بیروت، دارالفکر.
۱۳ - آراء تفسیریافزون بر نوع و سبک قرائت ، آرای او در تفسیر و شان نزول آیات نیز مورد توجه دانشوران فریقین قرار گرفته است. [۱۷۰]
سنن ابی داود، ج۲، ص۲۴۸.
[۱۷۱]
المحرر الوجیز، ج۱، ص۳۵۰.
[۱۷۲]
المحرر الوجیز، ج۱، ص ۴۵۵.
[۱۷۳]
التبیان، ج۳، ص۷۵.
[۱۷۴]
التبیان، ج۳، ص۲۹۰.
[۱۷۵]
التبیان، ج۴، ص۴۲۷.
[۱۷۶]
منتهی المطلب، ج۱، ص۶۲.
روایتهای او که به اعتقاد ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) و ابن حجر (م. ۸۵۲ق.) موثقاند، [۱۷۷]
الطبقات، ابن سعد، ج۵، ص۴۸۴.
[۱۷۸]
فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵.
افزون بر یافتههای قرآنی مشتمل بر دستهای از گزارشهای تاریخی هستند. وی در شان نزول آیه ۱۰۳ نحل [۱۷۹]
نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۳.
به اتهام مشرکان به پیامبر (صلی الله علیه و اله) در زمینه ارتباط با غلامی نصرانی به نام «جبر» در کوه مروه و فراگیری آیات قرآن از او اشاره کرده و این آیات را پاسخی به این اتهام دانسته است. [۱۸۰]
جامع البیان، ج۱۴، ص۲۳۱-۲۳۲.
نیز ابن جریج به نقل از وی در شان نزول آیه۱۵۳ آل عمران [۱۸۱]
آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۳.
میگوید: در جنگ احد ، ابوسفیان پس از توقف در شعب، ندا داد: « اعل هبل ، یوم بیوم بدر و حنظلة بحنظله». به دستور پیامبر (صلی الله علیه و اله) مسلمانان پاسخ دادند: «الله اعلی و اجل... لایستوی اصحاب النار و اصحاب الجنة». [۱۸۲]
جامع البیان، ج۴، ص۱۸۴.
نیز در شان نزول آیه ۱۱ مائده [۱۸۳]
مائده/سوره۵، آیه۱۱.
به توطئه یهود برای قتل رسول خدا (صلی الله علیه و اله) اشاره کرده است. [۱۸۴]
جامع البیان، ج۶، ص۱۹۸.
همچنین در روایت هایش به کیفیت نماز پیامبر در سفر [۱۸۵]
المصنف، صنعانی، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲.
و سفارش ایشان به صحابه در چگونگی بیان خطبه و اقامه جماعت [۱۸۶]
التمهید، ج۱۰، ص۱۹.
پرداخته و از رخدادهایی چون پریشان حالی همسران شهیدان احد [۱۸۷]
کنز العمال، ج۹، ص۶۹۴.
سخن به میان آورده است. وی از برخی رخدادهای روزگار خود همچون کیفیت خطبه و نماز جمعه عمر بن عبدالعزیز در مسجدالحرام گزارش داده است. [۱۸۸]
المصنف، ابن ابی شیبه، ج۴، ص۳۳۶.
۱۴ - گزارش ابن کثیر در موضوع حجروایتهای ابن کثیر بیانگر برخی سنتها و گزارشها در موضوع حج نیز هستند. ابن جریج به نقل از ابن کثیر در شان نزول آیه ۲۰۰ بقره : [۱۸۹]
بقره/سوره۲، آیه۲۰۰.
{فاذا قضیتم مناسککم فاذکروا الله کذکرکم آباءکم... } میگوید: رسم عرب این بود که پس از فراغت از قربانی در روز دهم ذی حجه ، به فخرفروشی درباره کارهای پدران خود میپرداختند. خداوند در این آیه آنان را به یاد خداوند فرامی خواند. [۱۹۰]
جامع البیان، ج۲، ص۴۰۶.
نیز وی در روایتی روز دهم ذی حجه را روز حج اکبر از منظر رسول خدا (صلی الله علیه و اله) دانسته است. [۱۹۱]
مسند الشامیین، ج۱، ص۱۶۰.
او در انجام مناسک حج به سنت رسول خدا (صلی الله علیه و اله) اهتمامی خاص داشته و با استناد به سیره رسول خدا (صلی الله علیه و اله) هنگامی که در طواف به برابر خانه یعلی بن منبه میرسیده، رو به کعبه دعا میکرده است. [۱۹۲]
المصنف، صنعانی، ج۵، ص۷۷-۷۸.
۱۵ - عبدالله بن کثیر بن مطلب سهمیوجود شخصی دیگر به نام عبدالله بن کثیر بن مطلب سهمی در همان روزگار، اختلافها و ابهامهایی را در منابع تاریخی و حدیثی پدید آورده است. برخی تنها به ابن کثیر سهمی و گروهی تنها به ابن کثیر قاری اشاره کردهاند. ذهبی در تفصیلی که گویا جمع کننده سخنان دیگران است، عقیده دارد که ابن کثیر داری از رجال مشهور مکه است و ابن کثیر سهمی که از او با عنوان «قرشی» نیز یاد میشود، تنها با روایت یک حدیث در صحیح مسلم شناخته میشود. [۱۹۳]
سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۱.
ابن حجر (م. ۸۵۲ق.) پس از پذیرش این تفصیل، هر دو را ثقه و ابن کثیر قاری را ارجح دانسته است. [۱۹۴]
فتح الباری، ج۴، ص۳۵۵.
البته در برابر، ذهبی کسی را نیافته که ابن کثیر سهمی را ثقه شمرده باشد. [۱۹۵]
میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۷۴.
از پیامدهای ناصواب اختلاط میان این دو شخصیت، میتوان انتساب قرائت مکیان به ابن کثیر سهمی را به قلم برخی از مورخان برشمرد. [۱۹۶]
امتاع الاسماع، ج۴، ص۲۹۹.
گروهی نیز وی را از قصه خوانان مکه دانستهاند. [۱۹۷]
سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۹.
با توجه به عهده داری مناصبی چون قضاوت مکه و امامت مسجدالحرام و جایگاه ویژه وی در قرائت قرآن ، شاید بتوان منشا این نظر را قصه گو بودن شخصی همنام وی [۱۹۸]
سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۲۲.
دانست.با توجه به سخن ذهبی که ابن کثیر سهمی را تنها دارای یک روایت در صحیح مسلم میداند، میتوان راویان اخبار ابن کثیر داری را چنین برشمرد: اسماعیل بن امیه (م. ۱۴۴ق.) ، ایوب سختیانی (م. ۱۳۱ق.) ، جریر بن حازم (م. ۱۷۰ق.) ، حسین بن واقد مروزی (م. ۱۵۹ق.) ، زمعة بن صالح ، سفیان بن عیینه (م. ۱۹۸ق.) ، عبدالله بن عثمان (م. ۱۳۲ق.) ، عبدالله بن ابونجیح (م. ۱۳۱ق.) ، عبدالملک بن جریج ، عمر بن حبیب مکی (م. ۲۰۷ق.) و لیث بن ابوسلیم (م. ۱۵۸ق.) . [۱۹۹]
تهذیب الکمال، ج۱۵، ص۴۶۹.
مشایخ حدیث او عبارتند از: عبدالله بن زبیر (م. ۷۳ق.) ، عبدالرحمن بن مطعم ، عکرمه مولی ابن عباس (م. ۱۰۸ق.) [۲۰۰]
سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۳۱۸.
و بدیح بن سدره . [۲۰۱]
اسد الغابه، ج۳، ص۶۲۳-۶۲۴.
در شمار فرزندان وی به صدقه [۲۰۲]
تفسیر ابن ابی حاتم، ج۵، ص۱۶۳۴.
[۲۰۳]
فتح الباری، ج۸، ص۲۹۴.
و علی [۲۰۴]
تفسیر ثعلبی، ج۱۰، ص۲۳۷.
اشاره شده است.۱۶ - محل وفاتمحل وفات ابن کثیر قاری را همگان مکه دانستهاند. [۲۰۵]
الفهرست، ص۳۱.
[۲۰۶]
البرهان، ج۱، ص۳۲۷.
اما سال درگذشت وی را ۱۲۰ق. [۲۰۷]
الانساب، ج۲، ص۴۴۴.
و نیز ۱۲۲ق. [۲۰۸]
تاریخ الاسلام، ج۷، ص۴۰۴.
یاد کردهاند و گروهی نیز به سبب ابهامهای پیش گفته، به هر دو تاریخ اشاره نمودهاند. [۲۰۹]
البرهان، ج۱، ص۳۲۷.
ابن خلکان با استناد به این که عبدالله بن ادریس (متولد ۱۱۵ق.) از ابن کثیر قاری نقل قرائت کرده، ابن کثیر قاری را درگذشته پس از سال ۱۲۰ق. دانسته و عبدالله بن کثیر سهمی پیش گفته را وفات یافته در همین سال شمرده است. [۲۱۰]
. وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۱.
۱۷ - فهرست منابع(۱) ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۳م. (۲) ابن ابی داوود، عبدالله، المصاحف، قاهره، ۱۳۵۵ق. (۳) ابن جزری، محمد، غایة النهایة، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م. (۴) ابن جزری، محمد، النشر فی القراءات العشر، به کوشش علی محمد ضباع، قاهره، کتابخانه مصطفی محمد. (۵) ابن حجر عسقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۶ق. (۶) ابن خالویه، حسین، اعراب تلاثین سوره، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۰ق. (۷) ابن خالویه، حسین، مختصر فی شواذّالقرآن، به کوشش گ برگشترسر، قاهره، ۱۹۳۴م. (۸) ابن خلف، اسماعیل، العنوان فی القراءات السبع، به کوشش زهیر زاهد و خلیل العطیه، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۸) ابن خلکان، وفیات. (۹) ابن سعد، محمد، الطبقات، به کوشش زاخاو و دیگران، لیدن، ۱۹۰۴- ۱۹۱۵م. (۱۰) ابن طاووس، علی، سعد السعود، نجف، ۱۳۶۹ق/۱۹۵۰م. (۱۱) ابن عبدالبر، ابوعمر، الاستیعاب، در حاشیه الاصابة، قاهره، ۱۳۲۸ق. (۱۲) ابن قاصح، علی، سراج القاری المبتدی، بیروت، دارالفکر. (۱۳) ابن منجویه، احمد، رجال صحیح مسلم، به کوشش عبدالله لیثی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۱۴) ابن ندیم، الفهرست. (۱۵) اندرابی، احمد، قراءات القراءِ المعروفین، به کوشش احمد نصیف جنابی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م. (۱۶) بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. (۱۷) بخاری، محمد، صحی، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. (۱۸) حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۴ق. (۱۹) خلیفة بن خیاط، الطبقات، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۶م. (۲۰) دانی، عثمان، التیسیر فی القراءات السبع، به کوشش پرتسل، استانبول، ۱۹۳۰م. (۲۱) ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، قاهره، ۱۳۶۹ق. (۲۲) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۲۳) ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۳م. (۲۴) رضیالدین استرآبادی، محمد، شرح الشافیه، به کوشش محمد نورالحسن و دیگران، بیروت، ۱۳۹۵ق/ ۱۹۷۵م. (۲۵) سیوطی، الدر المنثور، قاهره، ۱۳۱۴ق. (۲۶) شاطبی، ابوالقاسم، الشاطبیه، به شرح و کوشش علی محمد ضباع، قاهره، مکتبه محمد علی صبیح و اولاده. (۲۷) صفاقسی، سیدی علی، غیث النفع، در ذیل سراج القاری المبتدی، بیروت، دارالفکر. (۲۸) طبری، تاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م. (۲۹) فاسی، محمد، العقد الثمین، به کوشش فؤاد سید، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۳۰) قسطلانی، احمد، لطائف الاشارات، به کوشش عامر سید عثمان و عبدالصبور شاهین، قاهره، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م. (۳۱) مزی، یوسف، تهذیب الکمال، نسخه خطی کتابخانه توپکاپی، شم ۶۲۹۷. (۳۲) مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م. (۳۳) نووی، محییالدین، تهذیب الاسماء و اللغات، قاهره، ۱۹۲۷م. ۱۸ - پانویس
۱۹ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله « ابومعبد ابنکثیر»، ج۴، ص۱۶۷۲. دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله «ابن کثیر مکی». |